مهدی اخوان ثالث که "م.امید" تخلص مینمود در سال 1307 در مشهد به دنیا آمد. از 16 سالگی به شاعری پرداخت و بر اثر تشویق استادش، شوق بیشتری به شعر پیدا کرد. نخستین شعر او درباره توحید و یکتایی خدا بود که همان نیز باعث راهیابی او به انجمن ادبی مشهد گردید. از 1327 ساکن تهران شد و به دبیری در مدارس پرداخت. او در سرودن شعر به سبک کلاسیک، در قصیده سرایی و غزل سرایی و سبک نو، طبع آزمایی کرده است. مهدی اخوان ثالث در اواخر عمر خود به عنوان استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای تهران تدریس میکرد. ارغنون، آخر شاهنامه، برگزیده شعرها و حریم سایههای سبز از جمله آثار اوست. مهدی اخوان ثالث از پیش کسوتان شعر امروز فارسی و به ویژه شعر حماسی و اجتماعی است. شعر اخوان ریشه در ادبیات گذشته ایران دارد که هم از نظر زبان و هم از نظر مضمون، قوی و پربار است. او در شعرش کلمات زبان محاوره را به راحتی در کنار کلمات ادبی فاخر مینشاند و از این حیث، زبانِ غنی و خاص خود را داراست که در میان شاعران معاصر، کاملاً مشخص است. در مجموع وی شاعری است دارای طبع و قریحه توانا که به واسطه بهرهگیری از فرهنگ ایران و ادب فارسی و آفرینش ترکیبات تازه در شعر، اشعار زیبا و دلپذیر فراوانی خلق کرده است. مهدی اخوان ثالث سرانجام در 62 سالگی در تهران درگذشت و پیکرش در جوار آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی در طوس به خاک سپرده شد.
حضرت امام رضا(ع) یکی از دوازده فروغ امامت است که معارف معنوی قرآن و عترت را در مواقع مقتضی به اصحاب و شاگردان خویش تعلیم میداد و زمانی در پاسخ به پرسشها پرتو افشانی میفرمود و نیز از طریق مباحث علمی و احتجاجات عقیدتی، کلامی و برهانی افاضه میفرمود، چنین برنامه هایی موجب گردید تا فرهنگ و اندیشه اسلامی، غنی و پربار گردد، باورها و ارزشهای دینی صیانت شود. آن ستاره هشتم هدایت از عمدهترین پایههای دیانت و جوشانترین چشمههای حکمت و یقین به شمار میرود که اسرار نبوت، ودایع رسالت و امامت بعد از پدر بزرگوارش حضرت امام کاظم(ع) به ایشان انتقال یافت. حضرت علی بن موسیالرضا(ع) فرزند پیشوای پاک و پارسایی است که در فرصتهای مقتضی به رغم اختناق، فشارهای سیاسی و توطئههای گوناگون خلفای خلافکار معاصرش، به نشر احکام و معارف الهی پرداخت و میراث گرانقدری از فرهنگ سترگ اهل بیت(ع) را در دسترس علاقهمندان، در اعصار بعد قرار داد. ..
برای ادامه مطلب روی تصویر کلیک کنید.
هشتمین روز از ماه شهریور یادآور به خون خفتن مظلومانه دو انسان متعهد و معتقدى است که با تمسک به قرآن و عترت لحظهاى از پیمودن طریق حق منحرف نشدند و با اهتمامى بىوقفه براى شکلگیرى و شکوفایى نهال پر بار انقلاب اسلامى قیام نمودند. و در جهت احیاى ارزشهاى دینى و بازگشتبه هویت مذهبى، به ویژه در تربیت نسل نو خاسته دمى آسوده نزیستند. سرانجام آن دو یار صدیق پروانهوار بر گرد شمع توحید سوختند و به لقاى معبود شتافتند.
امام خمینى (قدس سره) در خصوص این اسوههاى وارستگى فرمودند: «... آقاى رجایى و آقاى باهنر هر دو شهیدى هستند که با هم در جبهههاى نبرد با قدرت فاسد، هم جنگ و هم رزم بودند... رجایى و باهنر اگر نیستند خدا هست...» (1)
[این نوشتار در نظر دارد سیرى اجمالى در زندگى و اندیشههاى شهید باهنر داشته باشد و انشاءالله در مقالهاى مستقل به ابعاد شخصیتى شهید رجایى پرداخته خواهد شد.]
شهید دکتر محمد جواد باهنر به راستى فردى صاحب نظر و اندیشمندى خوش فکر و بامعلوماتى عمیق و نظم یافته بود، قلبش در راه ارشاد فکرى و عمل و ارتقاى آگاهى جامعه مىطپید و در این راه آرام وقرار نداشت، با اقشار گوناگونى از جامعه تماس داشت و به تناسب، نقش ارزشمندى در تعلیم و تربیت هر کدام ایفا مىکردو از میان آنان افراد علاقهمند به مبانى دینى و قرآنى را جمع و جذب مىنمود. او که بنیانهاى اعتقادى را به خوبى مىشناخت و با محیط دانشگاه مانوس بود، در تعمیق پیوند بین حوزه و دانشگاه کوشش فراوانى از خود بروز داد....
برای ادامه مطلب روی تصویر کلیک کنید
شامگاه هیجدهم ماه مبارک سال 1316 ه.ش(1357ه.ق) بود که در یکی از محلات جنوب شهر تهران، به دنیا آمد و به دلیل تقارن او با شهادت امیرمؤمنان، نامش را علی نهادند. پدرش سید اسدالله، شغل بنایی داشت و سپس به خرده فروشی در میدان شوش تهران روی آورد و زندگی فقیرانه ای را برای 7 فرزندش، چهار پسر و سه دختر فراهم آورد. علی کوچک ترین فرزند خانواده بود.
از اوان کودکی، آثار نبوغ در وی هویدا بود.در دبستان فرخی در نزدیکی محله شان بود تا کلاس ششم ابتدایی درس خواند، ولی بعد به علت فقر خانوادگی و برای کمک به معیشت خانواده، ترک تحصیل کرد و به کار پرداخت. او که نتوانسته بود تحصیلاتش را کامل کند، برای فراگیری دروس حوزوی نزد اساتیدی چون حجج اسلام بروجردی، و میرزا علی اصغر هرندی به آموزش جامع المقدمات، تحت العقول، نهج البلاغه، فقه و اصل و.... پرداخت.
پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور، شرایط برای او به گونه ای فراهم شد که ابتدا مدتی به قم رفت و سپس راهی نجف اشرف شد. مدتی در عراق بود و پس از بازگشت، مجددا در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل شد و در محضر آیات عظام مکارم شیرازی و مرحوم مشکینی درس تفسیر و اخلاق و در محضر آقای دوزدوزانی، قوانین و لمعه را آموخت. او با نام شیخ عباس تهرانی در حوزه تحصیل می کرد، اما پس از مدتی به دلیل فعالیت هایش شناسایی شد و به ناچار لباس روحانیت را در آورد و لباس معمولی پوشید و به چیذر رفت و در مدرسه ای که توسط حجت الاسلام سید علی اصغر هاشمی چیذری تأسیس شده بود، پناه گرفت و به دروس حوزوی ادامه داد، اما چیزی نگذشت که مجبور شد آنجا را هم ترک کند و مدتی در افغانستان و سایر کشورهای منطقه به سر ببرد. سرانجام هم در مشهد سکونت کرد. او در مشهد در درس مرحوم نیشابوری حاضر شد...
برای ادامه مطلب روی تصویر کلیک کنید .
درگذشت "هانس کریستین آندرسُن" نویسنده شهیر کتاب کودکان (1875م)
هانْسْ کریستین آندرسُن نویسنده دانمارکی کتاب کودکان در دوم آوریل 1805م در دانمارک، و در خانوادهای فقیربه دنیا آمد. وی در کودکی پدر را از دست داد و سختیهای زیادی متحمل گردید. آندرسن از همان کودکی قیافهای زشت و کریه داشت و مورد تمسخر همسالان خویش قرار میگرفت. وی از مدرسه بیزار بود و با همان سواد کمی که داشت کتابهای زیادی مطالعه کرد و میخواست که تراژدینویس شود. آندرسن در 14 سالگی راهی کپنهاک، پایتخت دانمارک شد و با زحمت زیاد به بازیگری در تئاتر سلطنتی پرداخت. اما چون درآنجا او را بسیار با استعداد یافتند به ترقی او همت گماشتند و مقدمات تحصیل او را فراهم آوردند. وی دروس دبیرستان و دانشگاه را به زودی به پایان رساند و سپس به نگارش کتاب و داستان روی آورد. اما چون موفقیتی کسب نکرد، تصمیم گرفت رمانهایى برای کودکان بنویسد. این امر با استقبال وسیع همگان مواجه شد و شهرتی جهانی برای آندرسن به ارمغان آورد. با این حال، وی خاطرات تلخ دوران کودکی خود را در برخی داستانهایش منعکس میکرد که رمان جوجه اردک زشت سرگذشتی از زندگی اوست. آندرسن از سال 1835 تا 1872م به مدت 37 سال، به طور متوسط سالی یک قصه از قصههای موسوم به پریان را برای کودکان نوشت. آثاری که به نثری جالب در شمار بهترین آثار ادبیات جهان قرار دارند. همچنین سوزن، لباس تازه امپراتور و پری دریایى از دیگر رمانهای اوست. هانس کریستین آندرسن سرانجام در 4 اوت 1875م در 75 سالگی درگذشت. لازم به ذکر است که به منظور ارج نهادن به کوششهای وی در خلق آثار داستانی ارزنده کودکان، روز دوم آوریل، سالروز تولد آندرسن، به عنوان روز جهانی کتاب کودک نامگذاری شده است.
حاج شیخ فضل اللَّه کجوری معروف به نوری فرزند ملاعباس در سوم دی ماه 1223 شمسی برابر با دوم ذیحجه 1259 قمری متولد گردید. پس از تحصیلات مقدماتی، به عراق رفت و از محضر درس میرزای بزرگ شیرازی و میرزا حبیب اللَّه رشتی استفاده کرد. شیخ فضلاللَّه در طی سالیان متمادی حضور در درس استادان زمان، به مجتهدی برجسته و فقیهی نامدار تبدیل شد و پس از چندی در سال 1264 ق با اشاره میرزای شیرازی برای هدایت و پیشوایی جامعه ایران، راهی تهران گردید. وی در تهران به اقامه جماعت و تالیف و تدریس علوم اسلامی و حوزوی پرداخت و بر اثر مهارت در فقه و اصول و سایر علوم اسلامی به زودی مورد استقبال طلاب و روحانیون قرار گرفت. در این میان فضلای برجستهای تربیت یافتند که حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، حاج آقا حسین قمی، میرزا ابوالقاسم کبیر قمی، علامه محمد قزوینی و... از آن جملهاند. او در کنار فعالیتهای علمی، به فعالیتهای سیاسی هم میپرداخت و به شدت با تز جدایی دین از سیاست مخالفت ورزید. شیخ در اوایل مشروطیت از پیشگامان و مجاهدان این نهضت بود و دوشادوش سیدعبداللَّه بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی به مبارزه پرداخت. شیخ فضلاللَّه نوری در جریان تدوین قانون اساسی پیشنهادهایی به مجلس داد. ذکر مذهب جعفری به عنوان مذهب رسمی کشور و اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس شورای ملی از جمله این پیشنهادها بود گر چه مورد مخالفت نمایندگان قرار گرفت ولی از هوشیاری و شمِّ سیاسی او حکایت داشت. ولیکن پس از چندی پی برد که دستهای پلید و پنهانی به قصد پایمال کردن خونهای ریخته شده در راه این نهضت پیدا شدند و مشروطه را نه به معنای حکومتی که مشروط به رعایت حدود و قوانین الهی باشد، بلکه به معنای رژیمی که مردم در مقابل آن مشروط به سکوت باشند و قوانین غربی در آن به اجرا درآید میخواهند. لذا مخالفت خویش را از مشروطه غیرمشروعه اعلام کرد و به تمام بلاد و ولایات تلگراف زد و مشروطه را حرام دانست. سرانجام جناح مقابل در یک دادگاه به ظاهر ملی او را محکوم به اعدام کردند. ایشان در برابر دعوت سفارت روس برای پناهندگی هرگز زیر بار این ذلت نرفت و شهادت در راه خدا را پذیرا شد. سرانجام شیخ فضل اللَّه نوری را که خود از بنیانگذاران نهضت مشروطه در ایران بود، در 11 مرداد 1288 شمسی برابر با سیزدهم رجب 1327 ق، مصادف با سالروز ولادت امام علی(ع) به چوبه دار کشیده و در میدان توپخانه تهران به شهادت رساندند. پیکر شیخ در ابتدا پس از اهانتهای فراوانی که به آن روا داشتند، توسط خانواده و دوستان در محل امنی در تهران مدفون شد، اما پس از گذشت 18 ماه، جنازه شیخ را به طور مخفیانه و در حالی که هنوز سالم و تازه بود به قم منتقل کردند و در یکی از حجرههای شمالی صحن حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپردند.